خیز و بیا، ناز پرستو بیا ناز پرستوی سخنگو بیا
خیز و بیا توریام و توریام باغ بهشتم، پریم، حوریام
خیز و بیا قمری باغم بیا خیز و بیا چشم و چراغم بیاما همه شمع و همه پروانهایم یکهرو و تکچر و تنها نهایمهست در این قافله پرشکوه از همه رنگ و همه دین و گروههست در این نادر باغ بهشت از گل نادر زپی باغ و کشتکارگر بیشه مازندران پیشهور با هنر اصفهاندختر شیراز پر از شعر و قال آینه روی کمال و جمالوان پسر بابلی شرمرو چون همه بابلیان گرمخوآنکه بود اهل خراسان زمین روشنی دیده ایران زمینخیر و بیا، جان پرستو بیا جان پرستوی سخنگو بیاخیز و بیا، دست به دست افکنیم در صف بدخواه شکست افکنیمنسل جوان باز قد افراشته هرطرفی طرف گلی کاشتههمسفر نسل جوان همچنان میرود از شهر بسی کاروانهم به سراغ کرج سبزپوش هم به شمیران پر از جنب و جوشسوی دماوند کهن سالها درهی میگون هم توچالهاسوی چمنها، درهها، لالهها چلچلهها، گلها، پروانههاخیز و بیا، جان پرستو بیا جان پرستوی سخنگو بیا